چرا خداوند اين جهان را در يك لحظه نيافريد؟
زيرا همه اينها در معني آسمانها و زمين جمع است، چون آسمان شامل تمام چيزهايي ميشود كه در جهت بالا قرار دارد و زمين نقطه مقابل آن است.
وانگهي، پيدايش مجموعه جهان در شش روز، يعني كمتر از يك هفته چيزي است برخلاف دستاوردهاي علمي، زيرا علم ثابت كرده كه ميلياردها سال طول كشيده تا زمين و آسمان به وضع كنوني درآمده است؟!
با توجه به مفهوم وسيع كلمه «يوم» (روز) و معادل آن در زبانهاي ديگر، پاسخ اين پرسش روشن است، زيرا بسيار ميشود كه اين كلمه به معني «يك دوران» به كار ميرود، خواه اين دوران يك سال باشد يا صد سال يا يك ميليون سال و يا ميلياردها سال. در قرآن كريم نيز شاهدي كه اين حقيقت را ثابت ميكند، وجود دارد.
در قرآن صدها بار كلمه «يوم» و «ايام» به كار رفته است و در بسياري از موارد به معني شبانهروز معمول نيست، مثلاً تعبير از عالم رستاخيز به «يوم القيامه» نشان ميدهد كه مجموعه رستاخيز كه دوراني است بسيار طولاني به عنوان «روز قيامت» شمرده شده است، از پارهاي از آيات قرآن استفاده ميشود كه روز رستاخيز و محاسبه اعمال مردم پنجاه هزار سال طول ميكشد.
در لغت نيز گاهي منظور از «يوم» مقدار زمان ميان طلوع و غروب خورشيد است و گاهي نيز به مدتي از زمان، هر مقدار كه باشد، گفته ميشود.
بنابراين، خداوند مجموعه زمين و آسمان را در شش دوران متوالي آفريده است، هر چند اين دورانها ميليونها يا ميلياردها سال به طول انجامد.
با توجه به آيات: «فصلت، 8 ـ 11» اين دورانهاي ششگانه به ترتيب زير است:
1. روزي كه همه جهان به صورت توده گازي شكل بود كه با گردش به دور خود از هم جدا شد و كرات را تشكيل داد.
2. اين كرات تدريجاً به صورت توده مذاب و نوراني و يا سرد و قابل سكونت درآمدند.
3. روز ديگر منظومه شمسي تشكيل يافت و زمين از خورشيد جدا شد.
4. روز ديگر زمين سرد و آماده حيات شد.
5. سپس گياهان و درختان در زمين آشكار شدند.
6. سرانجام حيوانات و انسان در روي زمين ظاهر شد.
امّا در اين كه چرا خداوند اين جهان را در يك لحظه نيافريد، با اين كه با قدرت بيانتهايش ميتوانست همه آسمانها و زمين را در يك لحظه بيافريند، پس چرا آنها را در اين دورانهاي طولاني قرار داد؟
نكته مهم در پاسخ اين پرسش اين است كه آفرينش اگر در يك لحظه انجام ميگرفت، كمتر ميتوانست از عظمت و قدرت و علم آفريدگار حكايت نمايد، امّا هنگامي كه در مراحل مختلف و چهرههاي گوناگون، طبق برنامههاي منظم و حساب شده، انجام گيرد، دليل روشن تری برای شناسايی آفريدگار خواهد بود.
به عنوان مثال اگر نطفه آدمي در يك لحظه تبديل به نوزاد كامل ميشد، آن قدر نميتوانست عظمت خلقت را بازگو كند، امّا هنگامي كه در طي 9 ماه، هر روز در مرحلهاي و هر ماه به شكلي، ظهور و بروز كند، ميتواند به تعداد مراحلي كه پيموده است، نشانههای تازهای از عظمت آفريدگار از خود بروز دهد.
در واقع آفرينش هستي گام به گام صورت گرفته است و قانون گام به گام، همگام با قانون طبيعي و عقلي است و عقلاء هم آن را مورد پسند و پذيرش قرار مي دهد. البته پرونده اين بحث هم چنان باز است و در تحقيق بسته نيست.
به هر شکل آفرينش هستي و طبيعت بايد با قانون طبيعي همراه باشد، هر چند قدرت و اراده ي خداوند «کن فيکون» مي باشد. و بين اين دو منافاتي وجود ندارد. هم خداوند «کن فيکون» باشد و هم در آفرينش هستي بر اساس قانون طبيعي و عقلي که همان قانون گام به گام مي باشد پيش رفته باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 6، ص 200، دار الكتب الاسلاميه.
2. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج 8، ص 148، نشر جامعه مدرسين.
3. تبيين جهان و انسان، مرتضي رضوي.
منبع: اندیشه قم
/1102001307