حجت الاسلام کرمی: شیعه بودن، به ادعای شیعه گری نیست

کد خبر: 40694
مراسم عزاداری ایام شهادت امام باقر علیه السلام و ایام مسلمیه با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی حاج عبدالرضا هلالی و کربلایی مجید قره لی در محفل روضه الزهرا سلام الله علیها برگزار شد
وارث: مراسم عزاداری ایام شهادت امام باقر علیه السلام و ایام مسلمیه با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی حاج عبدالرضا هلالی و کربلایی مجید قره لی در محفل روضه الزهرا سلام الله علیها برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام کرمی را می خوانید:

حجت الاسلام کرمی: شیعه بودن، به ادعای شیعه گری نیست

شیعه بودن، به ادعای شیعه گری نیست

یکی از واژگانی که خیلی محل توجه و محل کلام است، لفظ شیعه است. غالب ما علی القائده در بیوگرافی هایمان اعتقاد شخصی مان همین است که خودمان را شیعه می دانیم. صرف نظر از بحث لغوی که شیعه به چه معناست و این که تاریخ تشیع به کجا برمی گردد و شیعیان از چه زمانی به عنوان یک حزب در جغرافیای سیاسی اسلام مطرح بوده اند، چیزی که مد نظر و مجمع توجه ما خواهد بود و روی آن بحث می کنیم، این است که شیعه ای که مدنظر اهل بیت علیهم‌السلام بودند و اهل بیت علیهم‌السلام به آنها نظر داشتند، چه کسانی هستند؟

چون ممکن است در مقام ادعا، انسان الفاظی را بگوید که از نظر شرایط و اصول، میلیاردها سال نوری با بار معنوی این لفظ فاصله داشته باشد، لذا ممکن است خیلی ها باشند که امروز ادعا کنند که ما شیعه امام علی علیه‌السلام یا شیعه امام باقر علیه‌السلام هستیم یا ملاک ها و ممات های تشیع را داریم ولکن بعد از مراجعه به منابع دست اولمان به این معنا می رسیم که شیعه یک لفظی با یک دایره کاملا مزین و محدود است و هر کسی که به این لفظ تظاهر می کند، شیعه نیست.

داستانی در مورد امام رضا (ع) در تبیین لفظ تشیع

مرحوم صدوق در کتاب علل الشرایع می گوید: «لما جعل ولایة العهد لعلی بن موسی الرضا المرتضی،...»

زمانی که ولایت عهد(ولیعهدی) برای علی بن موسی الرضا علیه‌السلام قرار داده شد، یعنی مامون امام رضا علیه‌السلام را از مدینه به مرو آورد و به عنوان ولیعهد خودش، شخصیت دوم سیاسی، -ایشان شخصیت اول معنوی هم بود- از لحاظ فضای اعتباری در عالم ظاهر امام رضا یک جایگاه منحصر بفردی پیدا کرد. سکه به نام ایشان ضرب شد و ...

زمانی که این اتفاق افتاد عده ای از شیعیان امام رضا علیه‌السلام که قبلا در مدینه تردد می کردند و به بیت حضرت رفت و آمد داشتند، دیدند امام آمده ولیعهد شده و کنار اینها هم هست، اینها شروع به مصادره کردن امام هشتم به نفع خودشان کردند که ولیعهد مامون، مولا و آقای ما است.

در مدینه که تردد می کردند، یک سری هدیه گرفتند و به نیابت از جمعی که اهل آبادی و قریه و قبیله بودند آمدند هم به امام تبریک بگویند و هم با امام تجدید عهد و میثاق کنند. وقتی اینها خدمت امام آمدند، دق الباب که کردند، دربان حضرت که دم در آمد، آنها گفتند به امام بگو: «نحن من شیعة ابیک علی بن ابی طالب علیه‌السلام.» اینها آمدند و شخص خدمت حضرت رفت و گفت عده ای از نیشابور آمده اند می خواهند شما را ببیند. دم در هستند. حضرت فرمود چه می گویند؟ گفت می گویند: ما از شیعیان پدرت علی بن ابی طالب علیه‌السلام هستیم. حضرت فرمود آنها را رد کن. بگو من گرفتارم کار دارم. آنها رفتند و هفته بعد دوباره آمدند. دربان پرسید شما کیستید؟ گفتند بگو ما شیعیان پدرت هستیم. آمده ایم شما را ببینیم و تبریک بگوییم. دوباره حضرت فرمود آنها را رد کن. آنها دوماه می آمدند پشت در و آقا آنها را راه نمی داد. بعد از دوماه آنها به ستوه آمدند و کاسه صبرشان لبریز شد و کم کم اعتقاداتشان تنزل پیدا کرد. آنها می گفتند ما در مدینه به منزل ایشان می رفتیم ولی الان که ایشان به مقام رسیدند مثل همۀ مردم حالشان عوض شده است. آمدند گفتند ما تا امروز پشت سر این آقا سینه می زدیم و سنگ ایشان را به سینه می زدیم، حال با این وضعیت باید برویم با ایشان اتمام حجت کنیم. یک نفر در میان آنها که خیلی گستاخ بود و جسارت عجیبی داشت رفت به دربان گفت: برو به آقا بگو ما دنبال این نیستیم که شما را ببینیم، آمده ایم اتمام حجت کنیم. فکر نمی کردیم صندلی شما را تغییر دهد. دربان نزد آقا آمد و گفت همان جمعیتی که دوماه می آمدند دوباره آمده اند ولی از شیعه بودن حرفی نمی زنند و حرف های آنها را انتقال داد. آقا فرمود بگو بیایند. آنها داخل رفتند و سلام کردند. آقا با سردی جواب دادند و سر بلند نکردند. مشغول کتابت بودند. آن شخصی که نمایندۀ آنها شده بود شروع به نصیحت کردن امام کرد. آقا شما این همه از دنیا بد گفتید حال خودتان با یک صندلی اینقدر تغییر کرده اید. حضرت قلمی که دستشان بود را کنار گذاشتند و فرمودند خودت شروع کن. شروع کرد دانه دانه معایب آنها را به آنها گوشزد کرد. فرمود: دلیل این که شما دوماه است به در بسته می خورید این است که ادعایی کردید که در حد و اندازۀ شما نبود. شما به اینجا آمدید و گفتید ما شیعه ایم. کجای شما شبیه به شیعه گری است؟ شما با این اعمال و کردارتان شیعیان علی بن ابی طالب علیه‌السلام هستید؟ شما در نیشابور برای ما آبرو نگذاشته اید. هرجا می روید خودتان را منتسب به ما می کنید. شما شیعه اید؟ «انما شیعة علی بن ابی طالب الحسن و الحسین و سلمان و ابوذر الذین لم یخالفوا فی شیء من اوامره» شیعیان پدر من کسانی هستند که در هیچ امر و نهیی با پدر من مخالفت نکرده اند.

نعبیری از امیرالمومنین (ع)

شیعه از مشاعت می آید. امیرالمومنین علیه السلام تعبیری دارد که در آن نسبت خودش به پیغمبر صلی ‌الله‌ علیه ‌وآله را تعریف می کند: «وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتـَّبِعُهُ إِتّباعَ الْفَصيلِ اَثَرَ أُمِّهِ يَرْفَعُ لى فى كُلِّ يَوْم مِنْ أَخْلاقِهِ عَلَمًا، وَ يَأْمُرُنى بِالاْقْتِداء بِهِ»تبعیت از پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مثل تبعیت بچه شتر از مادرش است.

امیرالمومنین علیه‌السلام می فرماید من سایه به سایه می رفتم.

شیعه یعنی کسی که وقتی هنوز خودش را معرفی نکرده، مردم با دیدن او بگویند او شیعۀ امام باقر یا شیعۀ امام صادق است.

روایتی از امام باقر(ع) در خصوصیات ویژگی های شیعیان

امام باقر علیه السلام می فرماید: «وَاللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَی اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا کَانُوا یُعْرَفُونَ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ الْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ اللَّهِ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الْبِرِّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ التَّعَاهُدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْغَارِمِينَ وَ الْأَيْتَامِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ كَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِی الْأَشْيَاءِ»شيعه ما نيست مگر آن كسى كه تقواى خدا را رعايت كند و از او اطاعت نمايد. شيعيان ما شناخته نمى‏شوند، مگر به تواضع، خشوع (تواضع مربوط به ظاهر و تخشع مربوط به قلب است. بعضی ها فکر می کنند تواضع یعنی کج راه رفتن، این غلط است. مهم ترین بخش تواضع این است که انسان در مقابل حق متواضع باشد و آن را بپذیرد. خضوع یعنی حالت کرنش قلبی در برابر واقعیت های عالم)، اداى امانت، بسيارى ذكر خدا، روزه گرفتن، نماز به پا داشتن، نيكى به والدين و رسيدگى به همسايگانى كه فقير و نيازمندند. همچنين رسيدگى به قرض داران و يتيمان، راستى در گفتار، تلاوت قرآن و بازداشتن زبان، از اين كه، جز نيكى مردم را نگويند، شيعيان ما [همواره‏] در بين اقوام خويش امين بودند.

/1102101306

حجت الاسلام کرمی: شیعه بودن، به ادعای شیعه گری نیست

پی نوشت:

1. بخشی از خطبه 192 نهج البلاغه

2. تحف العقول، ص 295