سقاخونه شهر ما از یک آبخوری ساده شروع شده است. شیرآبی و آب انباری و کاسه و پیاله های زنجیر شده. مردم در گذرهای شهر در تابستان و گرما بهم آب می رساندند و همین آبرسانی به افراد تشنه برایشان احساس سقایت ساخته بود. عابرانی که آب می نوشیدند سلام بر حسین و لعنت بر یزید می گفتند و همین نیز کم کم به این سقایت رنگ و روی امام حسینی بخشید.