شعر آئینی/ ای بلندای عشق قامت تو

کد خبر: 16922

ای بلندای عشق قامت تو


ای سلام خدا به ساحت تو


خاک بوس سیادت تو زمین


جایگاهت ولی به عرش برین


آسمانی ترین مسافر  خاک


قدرو شان تو کی شود ادراک


ای ذراری حضرت زهرا


بنده با ارادت زهرا


افتخارت همین بس ای والا


باشی از نسل سیدالنجبا


بسکه بودی تو فاطمه سیرت


مصطفایی منش علی صولت


در سماوات چون ستاره شدی


تو اباالقاسمی دوباره شدی


نور توحید در نگاهت بود


تربت عشق سجده گاهت بود


ذکر تحلیل با تکان لبت


چشمه نور در نماز شبت


ای هدایت گر هدایت ها


راوی صادق روایت ها


بسکه در عشق مستدامی تو


دست بوس چهارامامی تو


تالبت عرضه ای ز دین کرده


معرفت پیش تو کم آورده


اعتقادت زبسکه بنیادیست


صله اش لطف حضرت هادیست


بهر تحصین تان بگفت آقا


انت انت ولینا حقا


تو غرور اصالتی منی


حسن محضی حسین در حسنی


آبرودار خاک مایی تو


صاحب ملک خون بهایی تو


توصفابخش دین و آیینی


عزت سرزمین باکینی


ملک ری از تو آبرو دارد


پای توهست خویش بگذارد


چه بگویم زقدر والایت


چه بگویم ز شان عظمایت


وصفت این بس ز بس عظیمی تو


حضرت سیدالکریمی تو


شاهزاده گدای خود دریاب


رهگذر خاک پای خود دریاب


پیرمرد عصا به دست حجاز


یک نظر سوی خاکی

"شاعر: قاسم نعمتي"


/م118