رجز خوانی علی اکبر (ع)
سيّد بن طاووس (ره)در كتاب[لهوف] آورده است كه:
كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسينِ عَلَيهِما السّلام :مِن اَصبَحِ النّاسِ وَجهاً وَاَحسَنَهُم خُلقاً
حضرت علي اكبر از نظر صورت زيباترين افراد و از نظر اخلاق نيز بهترين آنها بود او از پدرش اجازه
خواست تا به رزم دشمنان بپردازد.حضرت به وي اجازه داد .
ثُمَّ نَظَرَ اِليهِ نَظَرَ آيسٍ مِنهُ وَ اَرحي عَليهِ السَّلام عَينَيهُ وَ بكي،
بعد نگاهي مأيوسانه به فرزند خود كرد و چشم به زير افكند و اشك از ديدگانش جاري شد آنگاه
انگشت سبّابه خود را به سوي آسمان بلند كرد و به روايتي محاسن(موي صورت)خود را روي دست
گرفت و گفت:
اَللّهُمَّ اشهَد عَلي هؤلاءِ القَومِ فَقَد بَرَزَ اِلَيهم غُلامٌ اَشبَهُ النّاسِ خَلقاً وَ خُلقاً و مَنطِقاً
بِرَسولِكَ،كُنّا اِذا اشتَقنا الي نَبِيِّكَ نَظَرنا الي وَجهِه
خدايا بر اين مردم گواه باش،جواني كه در ظاهر و باطن وگفتار شبيه ترين مردم به رسولت بود به
سوي آنها رفت ما هر گاه مشتاق پيامبرت بوديم به چهره او نگاه مي كرديم.
حضرت علي اكبر عليه السّلام وقتي كه به ميدان كارزار قدم نهاد اينچنين رجز خواند:
..........................................................................................
اَنا عَلِيُّ بنُ الحُسينُ بنُ عَلِيٍّ
نَحنُ و بيتُ اللهِ اَولي بالنَّبِيِّ
مِن شَبَثٍ و شَمَرٍ ذاكَ الدَّنِيّ
اَضرِبُكُم بِالسَّيفِ حَتّي يَنثَني
ضَربُ غُلامٍ هاشِميٍّ عَلَوِيٍّ
و لا اَزالُ الـيومَ اَحـمي اَبي
تااللهِ لا يَحكُمُ فينا اِبنُ الدَّعِيّ
..........................................................................................
من علي پسر حسين پسر علي (ع)هستم ،به خانه خدا سوگند،كه ما به نبّي(ص) نزديكتر و اولي
هستيم، تا شبث و شمر فرومايه ،آنقدر با شمشير به شما مي زنم تا شمشير تاب بردارد،شمشير
زدن جوان هاشمي علوي.بخدا قسم پيوسته امروز از پدرم حمايت ميكنم.تا فرزند زنا زاده در ميان ما
حكومت نكند.