حجت الاسلام موسوی مطلق: فلسفه رسالت پیامبر(ص) رحمت است+ گزارش تصویری

کد خبر: 45736
مراسم شب بیست و ششم صفر با سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق و مداحی کربلایی مجتبی ملک محمد در آستان مقدس امامزاده حسن علیه السلام برگزار شد.
وارث:  مراسم شب بیست و ششم صفر با سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق و مداحی کربلایی مجتبی ملک محمد در آستان مقدس امامزاده حسن علیه السلام برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق را می خوانید:


حجت الاسلام موسوی مطلق:

رحمة للعالمین بودن پیامبر(ص)

 «وَمَآ اءَرْسَلْنَكَ إِلا رَحْمَةً لِّلْعَلَمِینَ»قرآن تایید کرده است که این پیغمبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله خلق عظیم دارد، فلسفه رسالت ایشان برای عالمیان، رحمت است.

در دوران جاهلیت زنان ارزشی نداشتند و حتی در جامعه غیر اسلام و امروزه نیز به این صورت است که به عنوان یک کالا و ابزار به زن نگاه می کنند و ارزش زن را مورد بحث قرار میدهند. پیغمبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله از شخصی پرسیدند: تا کنون چند دختر زنده به گور کرده ای؟ عرض کرد یا رسول الله من تا قبل از اسلام، هفت فرزند خود را زنده به گور کردم. پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله فرمودند: آیا در این هفت مورد ناراحت و دلسوز شدی؟

گفت: بلی، من تمام دختران خود را به خاك كرده ام، و كوچكترين تاثر در دل خود احساس ننموده ام، مگر يك بار! و آن موقعى بود كه من در سفر بودم، و ايام وضع حمل همسرم نزديك بود. اتفاقا سفرم به طول انجاميد، پس از مراجعت، از حمل همسرم پرسيدم. وى در پاسخ من گفت: به عللى، بچه مرده به دنيا آمد، ولى در واقع دختر زائيده بود، و از ترس من، دختر را به بادیه نشین ها سپرده بود.

سال ها گذشت و ايام جوانى و طراوت دختر فرارسيد، و من كوچكترين اطلاعى از داشتن دخترى نداشتم. تا اين که پس از هفت سال دوباره مسافرتی پیش آمد که رفتم و وقتی برگشتم  ناگهان دخترى را در خانه دیدم که سراغ مادرش را گرفت، من از همسر خود پرسيدم كه اين دختر زيبا كيست؟ وى در حالى كه اشك در چشمانش حلقه زده بود، گفت: اين دختر تو است. همان دخترى است كه هنگام مسافرت تو به دنيا آمده بود. من او را از ترس تو پنهان كرده بودم. در برابر همسرم سكوت کردم او تصور مى كرد كه من دست خود را آلوده به خون وى نخواهم كرد، لذا روزى همسرم از خانه خارج گرديد، من به موجب پيمان و عهدى كه داشتم، دست دخترم را گرفته به يك نقطه دور دست بردم، درصدد حفر گودال برآمدم. هنگام حفر دخترم مكرر از من مى پرسيد كه «منظور از كندن زمين چيست؟!» و عرق پیشانی مرا می زدود. پس از فراغ دست وى را گرفته، كشان كشان او را در ميان گودال افكندم، و خاك ها را به سر و صورت او ريخته، و به ناله هاى دل خراش وى گوش ندادم. او همچنان ناله مى كرد و مى گفت: پدر جان مرا زير خاك پنهان مى سازى؟! و من خاكها را مى ريختم تا آنجا كه او زير خروارها خاك پنهان گرديد، و خاك او را فرا گرفت.

آرى، يگانه موردى كه دلم سوخت، همين مورد است وقتى یاد آن پاک کردن عرق و خاک از روی من و آب دادن به دستم می افتم تمام وجودم را غم فرا می گیرد. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله متاثر از این موضوع، فرمودند: دعا کنیم آتش غضب الهی مشمول حال ما نشود! ملتى كه رحم و عواطف نداشته باشند، مشمول رحمت الهى نمى گردند.

 

اصل انسان با تعاریف قرآن با وجود این مسائل زیر سوال می رود چرا که پروردگار متعال فرمودند: «فتبارک الله احسن الخالقین» و در جایی هم می فرمایند: مرگ بر تو انسان که کفران نعمت می کنی. هم به خودشان ظلم کردند، هم جامعه آن روز، به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز ظلم کردند و این کفران نعمت ها باعث شد هم نعمت وجود پیامبر رحمة العالمین را درک نکنند و هم اهل بیت مطهر ایشان را قدر ندانند.

 /1102101308

 حجت الاسلام موسوی مطلق:

پی نوشت:

  1.  آیه 107 سوره انبیاء