کلیدواژه: بانک شعر

اشعار ویژه شب پنجم ماه محرم

اگر شعر زیبایی ویژه شب پنجم ماه محرم خوانده اید برای استفاده دیگر عزیزان در بخش نظرات آن را ارسال کنید  

از ما سلام بر تو و بر صبح انقلاب

مهدی باقر خان شاعر هندی، شعری در وصف انقلاب را به روح بلند بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی تقدیم کرد.

قاسم صرافان؛ عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی

دریایی و دل دادی یک روز به دریایی این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی هم صاحب آبی تو، هم روح حجابی تو هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی شیدای شکوه تو تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی از نور تو یا کوثر! ـ. تا کور شود ابترـ دارد دل پیغمبر چه ام ابیهایی! مرضیه و راضیه، ر...

فاطمیه99/ حسین سیب سرخی؛ سلام من به رکن اصلی دنیا

سلام من به رکن اصلی دنیا به نام عشق به نام نامی زهرا به چادرش دخیل میبنده جبرائیل کنیزشن یه عمره مریم و حوا شکر خدا روز ازل مادر ما نوکرا رو حیدری کرده دار و ندارش نذر مولاشه دور علی هر روز میگرده ای باطن شبهای قدر تو آیه های کوثری عمریه که بر گردنم داری تو حق مادری یا ...

محسن کاویانی؛ عطری شبیه عطر زهرا دارد این خانه

مردی میان خاک و خون، مشکی پراز خالی این خواب تکراری دمادم کرده بی تابت وقتی تمام کربلا را دیده‌ای بانو در بوسه‌های آسمان بر دست مهتابت وقت زبان واکردن عباس در گوشش گفتی حسین فاطمه آنجاست میبینی؟ مولا صدایش کن همیشه... (نه –برادر-نه) آخر کنارش حضرت زهراست میبینی؟ زیبا نشانش داده‌ای از خود...

غلامرضا سازگار؛ این مادر عباس همان ام بنین است

گویند فقیری به مدینه به دلی زار امد به در خانه‌ی عباس علمدار زد بوسه بر ان درگه و استاد مؤدب گفتا به ادب با پسر حیدر کرار کی صاحب این خانه یکی مرد فقیرم بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار هر سال در این فصل از این خانه گرفتم بر خرجی یکساله‌ی خود هدیه‌ی بسیار گفتا به زنان ام بن...

علی انسانی؛ گمان مکن پسرت ناتنی‌برادر بود

گمان مکن پسرت ناتنی‌برادر بود قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود منال ام بنین و ببال از عباس تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود سقوط قلعه‌ی خیبر اگر به نام علی‌ست فرات، خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود ز. شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت که ماه هاشمیان بود و مهرپرور بود به لرزه بود از او ...

شعر/زن ، رشک حور بود و تمنای خود نداشت

افشین علا/قدیم به ساحت حضرت ام البنین ( سلام الله علیها)

رضا نباتی؛ مکتب سلیمانی ربنای قرآنی است

نغمه‌ای به گوش آید، نغمه‌ای که نورانی است دعوتی که تاریخی است، مژده‌ای که سبحانی است کودکان ایران را عزم درس دیگر شد نام این کلاس درس، «مکتب سلیمانی» است مکتب سلیمانی رمز یک تحول شد اسوه‌ای تمام است او، او کمال انسانی است تربیت شود، چون او، هرکه را که او الگوست شاخه‌ای چنین نیکو...

حمیدرضا برقعی؛ دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت مانند مرده ای متحرک شدم بیا بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده...

حمیدرضا برقعی؛ هر کجا پرچم روضه ست همان جا وطن است

از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگی ست به جهانی که پر از گریه کن و سینه زن است به همان جا که نفس قیمت دیگر دارد اشک‌ها درّ نجف، سینه عقیق یمن است به همان جا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن...

محمد غفاری؛ یاس از اشک شقایق نگران است هنوز

چند روزی‌ست فقط ابر بهاری شب و روز ابر گریانی و جز اشک نداری شب و روز اشک نه، خون دل از چشم تو جاری شب و روز به تو حق می‌دهم اینگونه بباری شب و روز در نگاه پُر از احساسِ تو مهمان شده‌ام گریه در گریه به همراه تو باران شده‌ام گفتم از آتش و در، بین گلو بغض شکست بند بند دلم از ماتم و اندوه گس...

حمیدرضا برقعی؛ قصه آتش شد آن زمانی که ریخت آوار شهر بر سر ما

در لغت معنی شبح یعنی سایه‌ای در خیال می‌آید یا به تعبیر دیگری انگار ابر روی هلال می‌آید سایه‌ای مانده بود از مادر وقت برخاستن نشست، نشست عرق سرد روی پیشانی اشک امانم نمی‌دهد که پر است مو به مو قصه از پریشانی شانه از دست مادرم افتاد قصه آتش شد آن زمانی که ریخت آوار شهر بر سر ما همه شه...

جواد محمدزمانی؛ قسم به آیه «اللهُ نور» مثل صباح

کجاست آنکه دلش چشم سار حکمت بود کجاست آن که رخش آبشار رحمت بود کجاست آن که وجودش نثار قرآن شد کجاست آنکه دلش آشنان عترت بود کجاست آنکه به یک عمر چون طلیعه صبح صبور و صالح و صدیق و با صلابت بود قسم به آیه «اللهُ نور» مثل صباح چراغ باور و مصباح هر هدایت بود شب از طهارت روحش هزار خاطره داشت مگ...

سیدسکندر حسینی از افغانستان؛ خون تو تفسیر بیداری‌ است مانند حسین

قلب‌ها آتش گرفته چشم‌ها خون ریخته ماه در وقت نمازت اشک گلگون ریخته خون تو تفسیر بیداری‌ است مانند حسین رازهای شوم را از پرده بیرون ریخته در عراق و شام آیینه! تماشا می‌شوی! نقشی از تو در مثال فاطمیون ریخته دشت سرخ‌ است از جنون عشق تو در هر قدم تا ببینی در دل این خاک مجنون ریخته غیرتت ...

افشین علا؛ مرا که مهر بقیع است در دلم، چه شود؟

افشین علا، شاعر یکی از سروده‌هایش به نام مهر بقیع را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد.

شعر/الحق و الانصاف که تو فاطمه هستی در شعله زدی… کار به محشر نکشیده

خالق احدی باتو برابرنکشیده مانند تو صدیقه اطهر نکشیده خطاط تو را غیر شکسته ننوشته نقاش تورا غیر مکسّر نکشیده تصمیم علی شد که زره را بفروشد. چون از توخدا سینه سپرترنکشیده حتی نفسی دست زحیدر نکشیدی آنگونه که مِی دست ز. ساغرنکشیده تا شعله نگیرد به پر شیعه مولا مانند تو کَس جام بلا سر...

فاطمیه 99/ بیوکافی؛ خدانگهدارت عزیزم

ابوذر بیوکافی در جلسات عزادار هیأت ثارالله رشت به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا(س) در فاطمیه اول به مرثیه‌خوانی پرداخت. او در این جلسات نوحه‌ای خواند که شعر آن به شرح زیر است: باید یه روز رو هم توی تقویم، برای دلتنگی بذارن  برا اونا که بی‌قرارن، امید به زندگی ندارن  باید یه روز رو تو...