راز اوج گیری نماز در آیه 80 سوره اسراء
جهت گیری این آیه بسیار روشن است. این دعا یکی از مهم ترین و راهبردی ترین خواست های ما از خداوند می تواند باشد. خداوند در این آیه به ما یاد می دهد که بالاترین درخواست ها را از او داشته باشیم که: "چون که صد آمد نود هم پیش ماست." اگر ما به مقام صدق برسیم و ورود و خروج ما در کارها به قدم صدق و راستی باشد در آن صورت نمازهای ما هم در همان مقام صدق قرار خواهد گرفت. از زاویه ای دیگر هم می توان گفت همین روایات و آیات نشانه پذیرش نمازهای ما را هم در نزد پروردگار معلوم می سازد. اگر کسی در زندگی خود نگاه می کند و دروغی نمی بیند که به خود و دیگران گفته باشد جستجو می کند و نمی بیند به امانتی – امانت در مفهوم گسترده آن – خیانت کرده باشد باید شادمان باشد که زمینه پذیرش نمازهایش نزد پروردگار را فراهم ساخته است.
این حدیث مشهور نبوی را بارها شنیده ایم اما شاید کم تر در آن غور کرده ایم و کم تر در آن تأمل کرده ایم که: "النجاه فی الصدق / نجات در راستی است" یعنی چه؟ و چرا راستی به مثابه کلیدی است که اگر آن کلید را به دست آوریم با همان کلید می توانیم صندوقچه نعایم و رحمت ها را به روی خودمان باز کنیم، همچنان که دروغ و ناراستی کلیدی است که اگر در دستان کسی قرار بگیرد با همان یک کلید می تواند صندوقچه پلیدی ها و معاصی را به روی انسان باز کند. پس از این زاویه می شود گفت بزرگترین سرمایه انسان، صدق است، روراست بودن با خود و دیگران که می تواند زمینه و بستر رهایی انسان را فراهم کند. اگر صدق نباشد، حتی نماز هم به فریاد انسان نمی رسد، نه این که نماز به فریاد انسان نرسد بلکه وقتی صدق نباشد روح نماز در کالبد کاذب نمی ماند. نماز خود صادق است و در کالبد صادق می ماند اما وقتی کسی به کذب گرایید روح نماز از کالبد او پر می کشد.
ریشه لحن عتاب آلود خداوند درباره نمازگزاران
در قرآن حکیم و در سوره ماعون، شاهد یکی از بزرگ ترین هشدارهای خداوند هستیم. خداوند وقتی با لحن شدید هشدار می دهد که امر بسیار مهمی در میان باشد. مثل این می ماند که کسی در آستانه پرتگاهی قرار گرفته است، آنجا جای فریاد است. آنجا جای بالا بردن صدا و داد کشیدن و انذار شدید است که فرد نزدیک به پرتگاه متوجه خطری شود که در انتظار اوست. آیه چهارم سوره ماعون با واژه "وَیل" – وای – آغاز می شود، به کار بردن این واژه اثبات کننده این معنا است که تنذیر و هشدار بزرگی در ادامه خواهد آمد. آیه این طور آغاز می شود: "فَوَیل لِلمُصلّین / پس وای بر نمازگزاران." معلوم است که هر خواننده و شنونده ای کنجکاو و متعجب می شود که خداوند چرا نمازگزار را با این لفظ مورد خطاب قرار می دهد. خداوندی که خود دعوت به یاری جستن از نماز می کند و می فرماید است: "واستعینوا بالصبر و الصلاه / از صبر و نماز یاری بجویید" چگونه است که در این آیه با این لحن نمازگزاران را مورد خطاب عتاب آلود قرار می دهد. آیه بعدی یعنی آیه پنجم سوره ماعون، این ابهام را برطرف می کند آنجا که می فرماید: "الذین هم عن صلاتهم ساهون / کسانی که در نماز خود سهل انگارند." دو آیه بعدی نیز دو خصلت دیگر را که منجر به این هشدار شدید اللحن خداوند شده است بیان می کند: " اَلّذین هُم یُراؤون / آنان که ریا می کنند" و "و یمنعون الماعون / و از دادن زکات دریغ می ورزند."
اما این سهل انگاری و سبک شمردن نماز از کجا می آید؟ آیا مفهوم درونی این سبک انگاشتن این نیست که وزن ایمان فرد آن قدر سبک و بی مقدار شده است که به واسطه همین بی وجه و بی مقدار شدن یقین و ایمان، او نیز نماز را سبک و بی ارج و خوار می کند؟
عبادت حقیقی با عادت جمع نمی شود
در آیه 35 سوره انفال می خوانیم: "وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاء وَتَصْدِيَةً فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ / و نماز ايشان در كنار خانه خدا جز سوت كشيدن و كف زدن نبود پس به سزاى انكارتان عذاب را بچشيد." دکتر حسین الهی قمشه ای در کتاب 365" روز در صحبت قرآن" درباره این آیه می نویسد: سخن در نماز ریاکاران است که صدا و صفیری بیش نیست زیرا اصل نماز یاد خداست و اگر آن یاد نباشد همه عبارت ها و آیات و حرکات نمازگزار باطل می شود و او را هیچ بهره ای از آن کلمات و حرکات قدسی نباشد و چه بسیارند مردمی که نماز را به عادتی و سنتی و نمایشی و تظاهری تبدیل می کنند و سخت در تلفظ کلمات و انضباط در حرکات می کوشند و آن همه هیچ نیست جز صفیری. به تعبیر شیخ محمود شبستری در گلشن راز: عبادت می کنی بگذر ز عادت / نگردد جمع با عادت، عبادت.
دو نشانه شناخت مؤمن حقیقی در کلام پیامبر (ص) و امام صادق (ع)
پس این جا کلید دیگری به روی بحث ما گشوده می شود. آنجا که عبادت، شکل عادت را به خود بگیرد و آدمی را به طراوت و سرزندگی رهنمون نشود در آن صورت معلوم است آدمی به حقیقت نماز نرسیده است. این حدیث عبرت آموز و هشداردهنده از رسول الله صل الله علیه و آله و سلّم است که فرمودند: "لاتَنظُروا إِلى كَثرَةِ صَلاتِهِم وَ صَومِهِم وَ كَثرَةِ الحَجِّ وَالمَعروفِ وَ طَنطَنَتِهِم بِاللَّيلِ، وَلكِنِ انظُروا إِلى صِدقِ الحَديثِ وَأَداءِ المانَة / به زيادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نكنيد، بلكه به راستگويى و امانتدارى آنها توجه كنيد"
همچنان که روایت مشابهی از امام صادق علیه السلام هم وجود دارد که می فرمایند: "لا تنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده، فان ذلک شی ء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا الی صدق حدیثه و اداء امانته / به رکوع و سجده های طولانی افراد نگاه نکنید، زیرا ممکن است به آن عادت کرده باشند و برای او یک امر عادی شده باشد، و اگر آن را ترک کنند وحشت کنند، بلکه راستگویی و امانتداری او را بنگر."
در واقع آنچه در کلام معصومین(ع) ما روی آن انگشت گذاشته می شود این است که اگر صدق درونی و راستی و امانت داری نباشد در آن صورت نماز به یک پوسته و عادت تبدیل خواهد شد همچنان که در عبارت زیبای امام صادق علیه السلام آمده است که: "فان ذلک شی ء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک"، ممکن است این نماز از سر عادت خوانده می شود. پیله ای است که فرد دور خود تنیده است اما وقتی در داخل آن پیله، صدق و راستی نباشد نمی توان انتظار داشت پروانه عروج این پیله را بشکافد و قلب مؤمن را به معراج ببرد.
این است که آن دعای زیبا در قرآن آمده است و خداوند به بندگان خود می آموزد که اگر می خواهند نمازهایشان اوج بگیرد چه کنند؟ رمزی که خداوند در آیه 80 سوره اسراء بیان می کند بسیار زیبا و شگفت است آنجا که می فرماید وَ قُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا / و بگو بارالها مرا از دروازه صدق و شرافت به هر کار داخل گردان و به قدم صدق و راستی از هر کار بیرون آور و از جانب خویش مرا بصیرت و حجتی روشن عطا فرما.
جهت گیری این آیه بسیار روشن است. این دعا یکی از مهم ترین و راهبردی ترین خواست های ما از خداوند می تواند باشد. خداوند در این آیه به ما یاد می دهد که بالاترین درخواست ها را از او داشته باشیم که: "چون که صد آمد نود هم پیش ماست." اگر ما به مقام صدق برسیم و ورود و خروج ما در کارها به قدم صدق و راستی باشد در آن صورت نمازهای ما هم در همان مقام صدق قرار خواهد گرفت. از زاویه ای دیگر هم می توان گفت همین روایات و آیات نشانه پذیرش نمازهای ما را هم در نزد پروردگار معلوم می سازد. اگر کسی در زندگی خود نگاه می کند و دروغی نمی بیند که به خود و دیگران گفته باشد جستجو می کند و نمی بیند به امانتی – امانت در مفهوم گسترده آن – خیانت کرده باشد باید شادمان باشد که زمینه پذیرش نمازهایش نزد پروردگار را فراهم ساخته است.
کلیدهایی در دعای کمیل و تعقیبات نماز عصر
ما در تعقیبات نماز عصر می خوانیم که: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لا يَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لا يَنْفَعُ / خدايا به تو پناه می آورم از نفسى كه سير نمی شود و از دلى كه بيم برنمی دارد و از دانشى كه سود نمی بخشد. در ادامه این دعا می خوانیم: وَ مِنْ صَلاةٍ لا تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لا يُسْمَعُ / و از نمازى كه اوج نمی گيرد و از دعايى كه مستجاب نمی شود.
همچنان که امیر مؤمنان علی علیه السلام هم در دعای کمیل به این مضمون اشاره می کنند که: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تَهْتِكُ الْعِصَمَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ النِّقَمَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُغَيِّرُ النِّعَمَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لي الذُّنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ الْبَلاءَ / بارالها آن گناهانی که پرده های اختیار و شرف مرا می درد بیامرز! خداوندا ببخش آن گناهانم را که انتقام را فرود آورد. خدایا! ببخشای آن گناهانم را که نعمت ها را دگرگون سازد. خدایا! ببخشای آن گناهانم را که مانع پذیرش دعا می شود. خدایا ببخشای آن گناهانم را که بلا را فرود می آورد.
/س.ب215