دلت را مواظبی یا آخرتت را؟!

کد خبر: 26555
'مداهنه و تملق و چاپلوسى نکنید که شما را به ارتکاب معصیت مى کشاند. مداهنه و تملق یکى از عوامل انحراف و افتادن در معصیت است.'
وارث: امام على "علیه السلام" در نامه اى به مالک اشتر: کسانى که مى خواهند بر سازمان با همه پیچیدگى هایش، مدیریت کنند و وظایف و نقش هاى متعدد و مختلف خود را ایفا نمایند، باید ابتدا مدیریت و نظارت بر نفس خود را آموخته و بدان خوى گرفته باشند و توانسته باشند وظایفى چون برنامه ریزى، سازمان دهى، نظارت و ارزشیابى و هماهنگى امور زندگى و استفاده مطلوب از امکانات را در رشد خود به کار گیرند و زندگى موفقى را ارائه دهند.

در این مقاله با همین موضوع با سه اصل دیگر از اصول مدیریت و رهبری از دیدگاه نهج البلاغه آشنا می شویم:

 
اصل پرهیز از مداهنه و تملق و سرکوب آن در خود و دیگران

یک مدیر موفق باید از تملق گویی پرهیز کند. امام على "علیه السلام" در خطبه هشتاد و ششم مى فرمایند: 'مداهنه و تملق و چاپلوسى نکنید که شما را به ارتکاب معصیت مى کشاند. مداهنه و تملق یکى از عوامل انحراف و افتادن در معصیت است.'

اصل مداهنه از دهن به معناى روغن و چربى مى باشد و این کلمه در تملق و سازش و چاپلوسى به کار مى رود و هدف از آن تطبیق وضع و خواسته هاى خویش با طرف مقابل است که در فارسى چرب زبانى و چاپلوسى نیز گفته مى شود.

این پدیده ى زشت ناشى از بى شخصیتى و ناتوانى از ارزیابى اصول و ارزشهاست. اگر مداهنه با نفس خویشتن بوده باشد، به معناى نادیده گرفتن قبح تمایلات و شهوات نفس و سازش بى اساس با آن مى باشد که 'خود فریبى' نیز نامیده مى شود. آدمى با مداهنه و چاپلوسى با نفس خویشتن با کمال صراحت بى شخصیتى خود را اعلان مى کند و به زانو در آمدن خود را برابر نفس اعتراف مى نماید. وى در این موقع عظمت و ارزش هاى اخلاقى و مذهبى را به کلى زیر پا مى گذارد و نفس را مسلط خویشتن مى سازد. اگر مداهنه با دیگران بوده باشد، به اضافه همه ى آن زشتى ها و نابکارى ها که در تملق به نفس مرتکب شده است، نظم زندگى اجتماعى انسان ها را هم مختل مى سازد. مخصوصا اگر طرف مقابل به جهت شخصیت آن تملق ها و چاپلوسى ها را باور کند و متورم شود و دروغ ها را صحیح و خلاف واقع ها را واقع و فریبکارى ها را حقیقت تلقى نماید. این پدیده زشت و باور کردن آن، یکى از شایع ترین ضعف هاى بشرى است که منتفى ساختن و مقاومت در برابر آن، کار هر کسى نیست، توجه به اینکه:
هر که را مردم سجودى مى کنند زهرها در جان او مى آکنند

توجهى است که به مقدمات زیادى احتیاج دارد. تحت تاثیر قرار نگرفتن در برابر خم شدن ها و تصدیق نکردن زشتى ها و ناروایى ها و نابخردى ها بدون آگاهى به عظمت شخصیت و بدون توجه به ضررهاى جبران ناپذیرى که در پى دارند، امکان ناپذیر مى باشد. اگر مردم همه ى دورانها دست از تملق و چرب زبانى و چاپلوسى در برابر قدرتمندان و صاحبان امتیاز برمى داشتند و با ملاک حقایق و واقعیات بى پرده با آنان رویاروى مى شدند، با دست خود جنگیزها و سزار بورژیا و تیمور لنگ ها و نرون ها را به وجود نمى آوردند. (جعفرى، محمد تقى، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، جلد 13، ص 286)

 
اصل حقیقت گویى و صدق محض

در قسمتى از خطبه شانزدهم على "علیه السلام" مى فرمایند: و الله ما کتمت و شمه و لا کذبت کذبه و...

'سوگند به خدا، کلمه اى را مخفى نداشته ام و هرگز دهان به دروغ باز نکرده ام و...'

ابراز حقیقت براى حقیقت خواهان مانند تنفس است که ضرورى حیات است. کسى که طعم حقیقت را چشیده باشد، نمى تواند آن را مخفى کند و دیگران را از آن محروم نماید.

امیرالمومنین على "علیه السلام" اصرار زیادى داشت که مردم همواره او را در جریان حقایق جارى در اجتماع بگذارند و از گفتن حقیقتى که حتى او را به زحمت اجرا خواهد انداخت امتناع نورزند.

کتمان حقیقت در نظر هشیاران انسان شناس تفاوتى با کشتن حقیقت که نابودى انسان ها را در دنبال خواهد داشت، ندارد. زیرا اصول حیات انسانها وابسته به واقعیات و حقایق است، نه تمایلات مشخص و زودگذر خود خواهان. البته این اصل اساسى بدان معنى نیست که هر چه حقیقت است با هر کس و در همه ى شرایط مى توان در میان نهاد. به عنوان مثال موضوع هاى عالى علمى و فلسفى حقایقى هستند، ولى ابراز آنها براى کودکان و عامیان نه تنها مفید نیست، بلکه ممکن است مغز و روان آنان را مختل سازد. بدین جهت است که باید حقیقت را با در نظر گرفتن واقعیت شخص پیام گیر مطرح نمود.
اصل توانایى در کنترل نفس

امام على "علیه السلام" در نامه اى به مالک اشتر در این خصوص توصیه هایى فرمودند: براى کسانى که مى خواهند بر سازمان با همه پیچیدگى هایش، مدیریت کنند و وظایف و نقش هاى متعدد و مختلف خود را ایفا نمایند، باید ابتدا مدیریت و نظارت بر نفس خود را آموخته و بدان خوى گرفته باشند و توانسته باشند وظایفى چون برنامه ریزى، سازمان دهى، نظارت و ارزشیابى و هماهنگى امور زندگى و استفاده مطلوب از امکانات را در رشد خود به کار گیرند و زندگى موفقى را ارائه دهند.

حضرت على "علیه السلام" براى مهار نفس توصیه هاى متعددى دارند که شامل موارد زیر مى شود:

- و او را امر مى فرماید که نفس خود را هنگام شهوات و خواهش ها فرونشاند و هنگام سرکشى ها آن را بازدارد. روایت است که رسول اکرم "صلی الله علیه و آله" فرمودند: بالاترین جهاد، جهاد کسى است که با نفس خود که با اوست جهاد کند.

- و بر هوا و خواهش خود مسلط باش و به نفس خویش از آنچه برایت حلال و روا نیست، بخل بورز.

- هرگاه سلطنت و حکومت برایت عظمت و بزرگى یا کبر و خود پسندى پدید آورد، به بزرگى پادشاهى خدا که فوق توست، به توانایى او نسبت به خود به آنچه از جانب خویش بر آن توانا نیستى بنگر که این نگریستن کبر و سرکشى تو را فرومى نشاند و سرفرازى را از تو باز مى دارد و از عقل و خردى که از تو دور گشته به سویت برمى گردد.

- و بپرهیز از خود پسندى و تکیه بر چیزى که تو را به خود پسندى وا دارد و از این که دوست بدارى مردم تو را بسیار بستایند. [بهرنگى، محمد رضا، مدیریت آموزشى و آموزشگاهى، ص 253]

منابع:

سایت تعلیمات اسلامی واشنتگتن

مدیریت و رهبرى با سیرى در نهج البلاغه جلد 1 ـ محمد اصلى پور

محمد رضا بهرنگى، مدیریت آموزشى و آموزشگاهى

محمد تقی جعفرى، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، جلد 13


منبع: روضه نیوز

/س.ب215