حقیقت‌های عرفه و عرفات / عناصر تعلیمی دعای عرفه

کد خبر: 59695
کمتر اصطلاحی در عرفان عملی یارای رسیدن به قدر و منزلت بخشیده شدن و پذیرفتن توبه را دارد؛ وجه محترمی از رحمانیت حضرت حق نسبت به بندگان عاصی و خطاکار خود، آن دسته از بندگانی که جز بر در رحمت الهی مأوی ندارند. از این رو خداوند متعال می‌فرماید: «و او (خدا) کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و گناهان را می‌بخشد و آنچه را انجام می‌دهید، می‌داند.» (1)
وارث: این عطوفت ازلی در سَفر بین عبد به رب، چنان ساده و بی آلایش است که ساده‌ترین کلمات برای ادای معنایش کفایت می‌کنند. به همین دلیل در تاریخ دین مبین و در مباحث معرفتی ِ اسلامی، بهانه‌هایی به نام‌های گوناگون برای بازگشت بندگان متنبه شده از خطاهای خود در نظر گرفته شده است. اگر در باب حکمت به این گونه فرصت‌ها بیشتر تأمل کنیم، خواهیم یافت که بهانه‌های دلنشین ِ بازگشت به ذات قدوس الهی نیز به گونه ای از سر رحمانیت حضرت حق است. از این خیل ِ شب‌ها و روزهای محترم، روز (عید) عرفه همان روزی است که در آن خداوند مهربان با نظر بر بندگان خود، راه بهجت از عبادت‌ها، آرامش ِ بخشیده شدن و تعالی در کنار قرآن و اهل بیت (سلام الله علیهم اجمعین) را می‌آموزد. عرفه که همان معرفت است، نامی آشنا در میان مسلمانان بوده و البته خواهد بود. دانش و آگاهی از سرپیچی‌های به وجود آورده و خطاهایی که موجب تکدر در دنیای بالایین شده است، سبب می‌شود که ابتدا و در مقام نخست «تواب» به غلط بودن فعل خود آشنا شود و سپس به جبران آن «جهل ِ ایمانی» همت بگمارد. بی تردید «گناه» زاییده «جهالت» و جهالت زاییده «منیت» است. پس «استغفار» که همان دشمن منیت است، در چنین روزی می‌تواند جهل به وجود آمده را بهتر درمان کرده و آن را با نور آگاهی بیشتر آشنا کند.


 منزلت روز عرفه


پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، آن رسول رحمت و بشارت دهنده ثواب و عقاب می‌فرمایند: «خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمی‌کند»(2). با چنین وسعتی در پذیرش گناه، انسان در روز عرفه و گنجانده شدن دیدار با این میراث به جا مانده از «ابراهیم خلیل الله (علیه السلام)» می‌توان معنای دست نخورده ای از پذیرش توبه را آموخت. به همین علت است که روز عرفه به دلیل این عفو عمومی روز عید هم خوانده می‌شود. حال آنکه امام جعفر صادق(علیه السلام) دلیل نامگذاری این روز به عرفه و محل وقوف حاجیان در روز نهم ذی الحجه را چنین نقل می‌کنند که:«جبرئیل، حضرت ابراهیم(ع) را روز عرفه به این مکان آورد، چون ظهر فرا رسید، جبرئیل گفت: ای ابراهیم! به گناه خود اعتراف کن و مناسکت را بیاموز، چون جبرئیل گفت، اعتراف کن! این سرزمین عرفات نامیده شد.»(3).


 جایگاه دعای عرفه

امام حسین(علیه السلام) این بی‌نظیر حقیقت جاری در زندگی امروزی مسلمان‌ها، پس از خروج از مکه و وقوف در صحرای عرفات، در خضوعی بی مانند دستان خویش را به آسمان برده و نجواهایی آسمانی سر دادند. گویی «داوود(علیه السلام)» است که نغمه ملکوتی خود را میهمان قدسیان آسمان می‌کند. جایگاه مرتفع دعای عرفه در اعمال روز عرفه و همچنین نیاز تفسیر و تشریح این سند بی‌بدیل از عرفان حقیقی، هر شیفته ای را وادار می‌کند که در خصوص این قسمت بزرگ از روز عرفه بیشتر بگوید. دعای عرفه جزو دعاهای بلند و البته منتسب به امام حسین(علیه السلام) می‌باشد. این دعا در سال شهادت ایشان و پیش از واقعه کربلا، جاری و تا به امروز نقل ِ مجالس دعا در روز عرفه بوده است. در این دعای متبرک، شیفتگی به خداوند، پذیرش خطا، ادب و مراتب معرفت در هنگام دعا، خداشناسی، خودشناسی، مراتب عرفان و ده‌ها عنصر رازآلود مستتر و به نسل‌های امروزی آموزش داده شده است که برای درک بهتر از روز عرفه و مقام والای آن، باید اندک تأملی در دعای عرفه نمود.

 چهار عنصر تعلیمی در دعای عرفه

- خداشناسی: امام حسین(علیه السلام) در فرازی از دعای عرفه می‌فرمایند:«ایکون لغیرک من الظّهور ما لیس لک حتی یکون هو المظهر لک، متی غبت حتّی تحتاج الی دلیلٍ یدلّ علیک و متی بعدت حتّی تکون الآثار هی الّتی توصل الیک؟ / معبودا! آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست تا آن، تو را آشکار و ظاهر سازد؟ خدایا! تو کی غایب بوده ای که تا نیاز به راهنما و دلیلی باشد که به سوی تو رهنمون شود؟ و کی دور بوده ای تا نشانه‌ها و آثار بندگان را به تو رساند؟».

 لازمه خداشناسی با اسباب خدایی؛ یعنی همان از اصل به سمت اصل رفتن، روشی است که در خلال مطالعه دعای عرفه می‌توان به آن رسید؛ یعنی آنکه معنایی ندارد که چیزی از وجود برای انسان ظاهرتر و آشکارتر باشد. هر چیزی که بخواهد مانع شهود آن شود، در واقع خودش یک امر وجودی است. پس هیچ حجابی برای آن فرض نیست، بلکه هر چیزی به وسیله آن شناخته می‌شود؛ یعنی محک خدایی بودن با خود ِ ذات الهی (محک هر معرفتی با معرفت الهی) در واقع آیات وجود به واسطه خود ِ وجود برای ما ظهور می‌کنند، به همین دلیل «شیخ صدوق» در کتاب «التوحید» می‌فرماید: «لا یدرک مخلوق شیئاً الا بالله» (4)

- مقام تسلیم: امام حسین(علیه السلام) در فرازی از دعای عرفه می‌فرمایند: «وبارک لی فی قدرک حتی لااحب تعجیل ما اخرت ولاتأخیر ماعجلت / خداوندا! بر من مبارک ساز تا در حوادث، آنچه دیر می‌خواهی، من زودتر دوست ندارم و آنچه زودتر می‌خواهی، دیرتر مایل نباشم...» «تسلیم» مقامی رفیع در عرفان اسلامی دارد و اصولاً تسلیم شدن در تقدیر، حکمت و یا قضا و قدر به گونه ای ریشه در اصول عمیق اسلامی دارد؛ یعنی آنکه ریشه ای همپای در تاریخ صدر اسلام داشته و خواهد داشت. از این روست که مؤمن ِ آگاه در برابر ناملایمات پیش رو باید جنبه تسلیم در امر الهی (نه امر انسانی) داشته باشد. با آنکه تلاش و جهد در بهبود وضعیت، به نوعی سفارش شده قرآن حکیم است، اما در برابر رخداد نهایی و نتیجه به دست آمده باید جانب رضا و تسلیم را گرفت.

- مقام فقر: «اللهم اجعل غنای فی نفسی / خداوندا! مرا به مرحله بی‌نیازی از درون برسان...». این فرازی شیرین و البته فراموش شده‌ای است که امروز می‌تواند گره گشای برخی مفسده‌ها باشد. چشم دوزی‌ها به غیر، تلاش برای دنیا به قدری که مسلمان را از یاد آخرت و «میزان» غافل کند و همچنین طمع و یا تکاثر آفات ِ همین نگاه غنی مآبانه در قلب مؤمن است. چیزی که حضرت اباعبدالله (علیه السلام) با دعای خویش به مسلمانان یادآوری می‌کند؛ یعنی آرامش در کنار  بی نیازی ِ فکری، یعنی همان چیرگی بر نفس و افزایش معرفت در عالم معنی.

- امید الهی: در فرازی دیگر از دعای عرفه آمده است: «کسی که تو را یافته، همانا محروم شد. کسی که به جای تو به دیگری راضی گردید و زیانکار شد کسی که از تو به دیگری رو آورد، چگونه به غیر تو امید بست و حال آنکه احسانت را بریده نساختی و چگونه از غیر تو خواسته شود، در صورتی که تو شیوه نعمت بخشی ات را تغییر نداده‌ای؟ ای که به عاشقانش شیرینی همدمی خود را چشانده ای». چه زیبا و چه بی نظیر است گفت‌وگوی بنده‌ای چون حسین(علیه السلام) با خداوند یکتا. آن جا که امام، امید بر غیر خداوند را تباهی دانسته و با چنین فلسفه گرانسنگی راهی سرزمین کربلا می‌شود. ایشان زیان کارترین افراد را کسی می‌داند که به غیر از خداوند بر دیگران راضی شود. مصداق بارز چنین افرادی، خلیفه زادگان و صحابه زادگانی بودند که در سایه امن سرزمین حجاز راضی به سکوت و سکون شدند و خفت همنوایی با ظالمان عصر خود را به جان خریدند.

عرفه و عرفات همان مصداق جمعیت مؤمن بر محوریت خداست. مقدس است چون در آن «آدم ابوالبشر (علیه السلام)» توبه خویش را به خداوند عرضه کرد. محترم است چون خلیل الرحمان(علیه السلام) در آن روز و محل - در جوار خانه نوساخته کعبه- راز و نیاز فرمود. دلنشین است؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر امت خود از این روز و از این مکان سخن‌هایی فرموده که بارقه امید و پذیرش توبه را پر رنگ تر کرده اند و در نهایت رازآلود است؛ زیرا سرور شهیدان در این روز و در آن صحرا، صیحه دادخواهی و غربتش در میان اهل زمین را به بهترین کلمات و زیباترین قصاید به قطب ِ سماوات فرستاده است.

پی نوشت‌ها:
1- سوره شوری، آیه 25
2- خطبه عرفات در کوه جبل الرحمه
3- اصول کافی، ثقه الاسلام کلینی، جلد هفتاد و چهارم، صفحه 402
4- التوحید، شیخ صدوق، صفحه 142


/1102101305