وظیفۀ شعرا نیست که خودشان را معرفی کنند/دهه ۸۰ نقطه عطف مداحی بود

کد خبر: 87846
دهه ۸۰ که با ساختن تصنیف و نوحه‌های خوبی همراه شد را باید نقطه عطف جریان مداحی دانست.
وارث

روضه خوانی در ایران از زمان شکل گیری، کارکردی تبلیغی داشته است. به گونه‌ای که روضه خوان‌ها با هنر و فن خود ابزار اصلی این مهم به شمار می‌رفتند. آیت الله گلپایگانی در مورد نقش تبلیغی روضه خوانی گفته‌اند: «اگر یک قدری بگذرد و این مجالس نباشد، ترویج کم می‌شود و فاصله مردم از اسلام، مفاهیم و اهدافش زیاد می‌شود. اگر مجالس روضه نباشند و به جای آن مجالس سخنرانی داشته باشیم، این طور نمی‌شود که بهره برداری کرد... در هر دهی، در هر شهری، در هر مکانی این دین با این مجالس ترویج می‌شود.»

در این سالهای اخیر شاهد حضور و فعالیت جوانهایی در حوزه تولید تصنیف « نوحه،سرود و...» بوده‌ایم که  توانسته اند قدمهایی خوبی را در این مسیر بردارند. سید جواد پرئی (شاعر حواست هست) و امین سمیعی (نوکر خوبی نبودم) از این دسته جوانانی هستند که در میزگردی به بیان نقطه نظرات خود درباره جایگاه تصنیفی و نوحه سرایی در جریان مداحی کشور پرداختند.

*چگونه وارد فضای شعر و نوحه سرایی شدید؟

پرئی : اگر بخواهم اشارۀ کوتاهی کنم، شروع کار ما در این جریان برمی گردد به حدود سال‌های 1385 یا 1386؛ آن‌موقع من در مسجدی در محلۀمان بودم، نمی‌دانستیم چه باید بخوانیم و چکار باید انجام دهیم. فیلم‌ها را می دیدیم، این مداح چه خوانده، همان شعر را کپی و پیاده می‌کردیم. تفاوت مسجد محل ما با اکثر مساجد این بود که دو ردیف روحانی درجۀ یک، چپ و راست منبر نشسته بودند. هر شبی که می رفتیم، حدود پنج دقیقه درحد سن‌مان می‌خواندیم و پایین می‌آمدیم. هر شب باید به یک طرف جواب پس می‌دادیم، شعرها را عوض می‌کردم. به جایی رسید، دیدم راه ندارد. منزل آقای زنگه دو تا کوچه پایین‌تر از ما بود و در همان مسجد محلِ ما می‌خواند. به او گفتم: این‌طوری است، در کار ما اشکال وارد می‌کنند، یک‌وقتی بگذار اصلا می توانم خودم نوحه‌ای بنویسم که نظر آقایان را جلب کنم. شروع کار این بود که می‌خواستم در ابتدا نظر علما را جلب کنم. این شد که آقای زنگه هم زمان گذاشتند، هر‌چند صباحی می‌گفت: رهایش کن. مداحی‌ات را بکن. ولی بین بچه‌هایی که در آن سال‌ها با ایشان مانوس بودند، من جزو سمج‌ها بودم؛ یعنی مرا از در می‌انداخت بیرون از پنجره می‌آمدم داخل. اتفاقی فقط برای مصرف مسجد محله و مخاطبی که داشتیم شروع کردیم، بعد کم‌کم جزو دغدغه‌های من شد. تا اینکه کاری نوشتم و برای آقای زنگنه خواندم. گفت: من صد‌بار گفتم ول کن! برو مداحی‌ات را بکن، چه اصراری داری؟ برای حضرت علی اکبر بود. بعد دوباره رفتم یکی‌ دیگر نوشتم. گفت: ببین! دفعۀ بعد چیز دیگر بهت می‌گویم، برو! من دو سه تا کار نوشتم، زنگنه عین دو سه تا را با سیگار له کرد. دلم شکست و اتفاقا عصر سه‌شنبه بود، رفتم داخل اتاقم، در را بستم و گریه ‌کردم. یک کار علی‌اکبر نوشتم، آن‌موقع زنگنه قبل از مغرب هیئتی داشت. همین که نوشتم، رفتم هیئتش گفتم: این را نوشتم. هی نگاه می‌کرد، می‌گفت: خیلی خوب است، بعد خودش منقلب شد. روزی به‌صورت کاملاً اتفاقی آقای بنی‌فاطمه هیئت ایشان آمد و آقای زنگنه گفت: آن شعری را که گفتم، برای این آقاست. آقای بنی‌فاطمه کاری از من خواند و از آن روز تا الان شد حدود 12 سال شد. آن‌موقع نه اینترنتی بود، نه فضای مجازی. کارم این بود: «تشنه وای عزیزم دریا اشک غم می ریزم خشکه لب‌های تو ...»  فضای آن‌موقع دهۀ 80 را تصور کنید. ملودی این‌طوری شروع شود: «تشنه تشنه» اصلاً چیز جدیدی بود. شاید الان خیلی جذابیتی نداشته باشد. آقای بنی‌فاطمه این کار را خواندند و خیلی خوب هم پیاده کردند و از آن به بعد افتادم در جریان. این‌قدر درگیر این فعالیت شدم که دیگر اصلاً تا مدتی از خواندن فاصله گرفتم تا مجدداً برگردم.

 

سمیعی: من هم همین‌طور؛ یعنی سید گفت. ما هیئتی در محله داشتیم، دوست داشتیم وارد این حوزه شویم. شعر مداحی در همان هیئت محل بود که از بچگی می‌رفتیم و علاقه‌مند شدیم و امام‌حسین کمک کرد. من هم از سال 84-85، دبیرستانی بودم که وارد شدم و به لطف امام‌حسین توانستم جلو بروم و چیزی بنویسم. لطف امام‌حسین بود که از آن‌موقع سعی کردم در این حوزه فعالیت کنم.

دهه 80 مداحی شکل تازه تری گرفت

*روند نوآوری‌های امروز از دهۀ 80 تا الان را چه‌طور می‌بینید؟

سمیعی : سؤال خوبی است، جوابش ریزه‌کاری دارد. مداحی در کشور از یک تاریخی به بعد، پر محتواتر شد. قبلاً شاید بیشتر مجلس‌ها سخنرانی‌محور بود آن هم روضه‌ توسط سخنران خوانده شود، بعد وارد نوحه شود. نوحه‌های ساده و یک‌ خطی که خیلی‌وقت‌ها مردم انس می‌گرفتند، ولی به مرور هم با تغییر ذائقۀ مردم، هم با گذشت سال‌ها، مداحی شکل تازه‌تری به خودش گرفت؛ یعنی مطالبه‌ای از طرف مخاطب ایجاد شده بود که نوحه‌، تصنیف، مولودی، سرود،  و چیزهای نویی می خواست. مداحان و شاعران هم در کشور به این سمت می‌رفتند. لذا این دو با هم توأم شدند و شروع این ماجرا همان اوایل دهۀ 80 بود؛ چون این قضیه خیلی نوپا بود، در ساخت موسیقی ملودی و هماهنگی این دو با هم شاید تقریباً حرفی برای گفتن نداشت. این اتفاق در شکل قدیمی کار خودش را کرده و به کمال رسیده بود، اما در شکل جدید تعداد معدودی بودند که بار این مسیر را در کشور به دوش می‌کشیدند؛ مثل آقای زنگنه، افرادی بودند که کارهای خوب داشتند، ولی با گذشت یک دهه با شناخت معایبش، ارتقا پیدا کرد. یادم هست استفاده از موسیقی خیلی باب بود؛ چون نوپا بود، توانایی در افراد نبود که خودشان ملودی بسازند یا موسیقی بسازند و شعرها را روی آن سوار کنند؛ به‌خاطر همین یکی از نکته‌ها این بود که باعث پیشرفت شد، در محتوا بود. شاید پس از مدتی در محتوا حرف‌ها زده شد و دیدند که باید به نقطۀ بهتری برسد. ما به لحاظ کمّی الان هم شعرهای بیشتری نسبت‌به قبل داریم، هم از لحاظ کیفیت بهتر شده است، ولی اینکه با نقطۀ مطلوب خیلی فاصله داریم، کتمان‌ناپذیر است. همین که دربارۀ آن بحث می‌کنیم و دربارۀ تصنیف سبک و ملودی در مداحی صحبت می‌کنیم، یعنی به موضوع مهمی تبدیل شده که باید آسیب‌شناسی و نقاط ضعف و قوتش شناسایی شود و در مسیر پیشرفت حرکت کند.

 

پرئی: فرمایش برادرم کاملاً صحیح است، با این اختلاف که تصور من نه به‌عنوان کارشناس و تولید‌کننده یا شاعر، بلکه به‌عنوان هنرجویی که در این سال‌ها تجربه می‌کند، این است که بستری مناسب چهل سال قبل پی‌ریزی شده بود، ادامه پیدا کرده تا زمان جنگ کاربرد عجیب نوحه آشکار شد. دیدند از این پتانسیل استفاده‌های دیگری هم می‌توان کرد. در آن برهه بیشتر به چشم آمد و تا 70 و اول دهۀ 80 نقطۀ عطف بزرگی در تاریخ معاصر رقم خورد. این اتفاق را چندنفر رقم زدند مؤثرترین افراد حاج محمد طاهری بود که در سرودخوانی‌ها فضای جدیدی را وارد کرد. خود ایشان هم کار انجام می‌دادند عمدتاً مثلاً ملودی را می‌نوشتند، بعد شاعری متنی را می‌گذاشت یا بعضاً خودش متن می‌نوشت. کسی نمی‌دانست چه کار کند و حاج محمود کریمی یک‌دفعه گرد‌و‌خاکی کرد. پنجره‌ای باز شد که هیچ‌کدام از این افراد و حتی خود ما تخصصی در این قضیه نداشتیم، عنایت سید‌الشهدا بود. از آن روزی که این دو بزرگوار این پنجره را باز کردند، هنوز نسل پشت نسل سوار این موج است؛ فضایی که آقایان قبل‌تر کار می‌کردند، اسیر کلیشه شد و مردم خسته شدند، باید نوآوری می‌شد. آیت‌الله صمد در کتاب «شیوه‌های نوین عزاداری» بحثی فقهی دربارۀ اثبات وجوب نوآوری در شعائر حسینی انجام می‌دهند.این نوآوری در دهۀ 80 اتفاق افتاد و دو آدم بسیار نخبه و باهوش به نام «زنگه» و «صمیمی» این سر نخ را گرفتند. کسان دیگری هم فعالیت می‌کردند، ولی نه با قوت و تجربه پشتکار این دو نفر. ایشان هم خیلی خوب هدایت کردند تا به‌دست ما رسید.  احساس می‌کنم وقتی که عنان را دست نسل ما دادند، نتوانستیم آن‌طور که باید مؤثر باشیم.

این نوآوری در دهۀ 80 اتفاق افتاد و دو آدم بسیار نخبه و باهوش به نام «زنگه» و «صمیمی» این سر نخ را گرفتند. کسان دیگری هم فعالیت می‌کردند، ولی نه با قوت و تجربه پشتکار این دو نفر. ایشان هم خیلی خوب هدایت کردند تا به‌دست ما رسید.  احساس می‌کنم وقتی که عنان را دست نسل ما دادند، نتوانستیم آن‌طور که باید مؤثر باشیم.
وقتی به متن نوحۀ صمیمی و زنگه برمی‌گردم، اجتماع عجیب هنر، موسیقی، روایت و... می بینیم.ولی در حال حاضر مسئله ای که خیلی فکرم را مشغول کرده، این است که ما از شروع سال 90 حدوداً تا امروز اصلاً از مقام عزا خارج شدیم که این واقعاً فاجعه است. این حرف را بی‌سوادی می زند که جایگاهی ندارد، ولی برادری که می‌خوانی و این‌همه جمعیت داری، ما مقوله‌ای داریم به نام مقام عزا که نباید از آن عدول کرد. بعد از 92 به‌نظرم افت شدیدی در این مقوله رخ داد.

*خیلی‌ها پشت این پنهان می‌شوند که این نوآوری است و امروزی کار می‌کنیم. شما بگویید خط قرمز این حرف کجاست؟

سمیعی: در سینما، موسیقی، نقاشی، در هر هنری اینکه یک نفر کاری می‌کند و می‌گوید نوآوری کردم، توجیه است. به عقیدۀ من وقتی وارد مقولۀ هنر می‌شوید، اینکه یک نفر برای امام‌حسین شعر می‌گوید یا آهنگ می‌سازد، بالأخره کار هنری می‌کند بدون درنظرگرفتن معنویت آن، کار هنری در هر زمینه‌ای باید به لحاظ علمی، فرم و محتوا باید باشد. هر‌چقدر این دو به هم نزدیک باشد و در اوج باشد، کار هنری اوج می‌گیرد، هر‌چه ضعیف باشد، با هم نامتناسب باشد، از بین می‌رود. کسی با نوآوری  مشکلی ندارد. نوآوری شاید لازم هم باشد، ولی آیا این نوآوری ازنظر فرم و محتوا ویژگی‌ها و مشخصه‌های علمی را دارد یا ندارد؟ اگر دارد، باید دید کجا از این هنر استفاده می‌شود؟ در مجلس عزاداری به‌تبع باید فرم و محتوا هردو متناسب با آن مجلس باشد. در مجلس عروسی، باید به شکل دیگر باشد. گاهی محتوا کامل رعایت شده، به زبان خوب زده شده، ملودی هم هماهنگ با محتوا جلو می‌رود و به اوج می‌رسد و بدون اینکه به فلان مداح معروف در تهران بدهی، شنیده می‌شود؛ یعنی خودش راه را پیدا می‌کند و شنیده می‌شود. بعد از آن را می‌گویم که به گوشه‌ای منحرف می‌شود. از 80 تا 90 نبوده، بعد از آن شاید هست، جاده‌خاکی و انحرافی همیشه هست، ولی امروز نوحه‌ای داریم که خوانده می‌شود، بعد در شبکۀ عربی زبان تحلیل سیاسی می‌شود. این خیلی مثبت است. قبلا نداشتیم. هم به لحاظ کمّی توسعه پیدا کردیم و هم توانستیم افراد بیشتری پیدا کنیم، هم این آثار را ایجاد و روایت کنند. من هم انحراف و ضعف‌ها را قبول دارم، ولی به لحاظ کلی این خودباوری ایجاد شده که می توان کارهایی کرد که سیاسیون بیایند روی نوحه حرف بزنند، اذیتشان کند یا مثلاً می‌شود کاری ساخت که چندین میلیون نفر را منقلب کند. امروز می‌توانیم این کار را انجام دهیم.

پرئی: البته بحث نوآوری نبود. عرض کردم کسی مثل آیت‌الله صمد بحث فقهی می‌کند روی وجوب نوآوری؛ یعنی تعداد الله‌اکبر اذان ثابت است اما لحن و نوع بیانش جزو غیرثابت‌ها و جذابیت‌هاست روانشناس بیاوریم بگوییم ذاکرین عزیز و نوحه‌سرایانی که در این فرم کار می‌کنید، الان شما بروید مجلس ختم یک بازیگر یا خواننده ببینید اصلا از این قطعه‌های موسیقی که در نوشتن تصنیف و نوحه شما به‌کار بردید، در مجلس عزای کسی که خیلی اهل تقید نیست، استفاده می‌شود یانه. در اروپا هم برویم، کسی در مراسم عزا شش‌و‌هشت ارائه نمی‌کند. ما با این مضمون‌ها از مسیر عزای شخصیت‌هایی که مراجع، حیا می‌کنند دربارۀ آنها حرفی بزنند، خارج می‌شویم.

 

*اینجا نقش مداح پررنگ‌تر است یا شاعر؟

پرئی: نکته‌ای سوای این بگویم. ما چهل سال است که وارد شکافی شدیم. از زمان حضرات معصومین تا همین پنجاه سال پیش چه کسانی روضه‌خوان بودند؟ مراجع تقلید و شعرا ما در این چهل سال دچار رویداد جامعه‌شناختی شدیم که به جای آن مرجع و شاعر، یک طیفی رو آمدند که اهل‌بیت را دوست دارند، گریه هم می‌کنند، نمک هم دارند، ولی کجا فیلتر شدند؟ شاخصۀ ارزیابی این‌ها، مهر تأیید فلان عالم نبود، بلکه شاخصۀ تأیید آقایان این شد که آیا صدا‌و‌سیما این را پخش می‌کند یا نمی‌کند. جمعیت این آقا خوب است یا نه و در آخر، مثلاً این آقا انقلابی است یا نیست. ما رفتیم خوش‌صدا را آوردیم وسط، اصلاً فاکتور گرفتیم که شعرا کجای این مجالس عزا هستند. انحرافی اتفاق افتاده، کسی باید به دادش برسد.ما رویمان نمی‌شود به مداح بگوییم بزرگواری که بیست‌هزار جمعیت داری، بیت‌رهبری هم می‌خوانی، چطور نمی‌توانی حب الحسین اجننی  را صحیح و بدون غلط بخوانی؟ ما الان درگیر این هستیم. این اتفاق برای چهل سال گذشته است. این اتفاق را یک نفر باید به دادش برسد. این مسائل با دانشگاه‌زدن و مدرک مداحی‌زدن درست نمی‌شود.

ما رویمان نمی‌شود به مداح بگوییم بزرگواری که بیست‌هزار جمعیت داری، بیت‌رهبری هم می‌خوانی، چطور نمی‌توانی حب الحسین اجننی  را صحیح و بدون غلط بخوانی؟ ما الان درگیر این هستیم. این اتفاق برای چهل سال گذشته است. این اتفاق را یک نفر باید به دادش برسد. این مسائل با دانشگاه‌زدن و مدرک مداحی‌زدن درست نمی‌شود.
پانزده سال پیش با چشم‌های خودم در بازار تهران دیدم کسی مثل من، روی منبر نشسته زیر‌و‌زبر می‌خواند، عالمی در جلسه بلند شد و گفت: کم‌سواد، یا نخوان یا اگر می‌خواهی بخوانی حداقل قبلش از من بپرس اِعرابش چیست. این ننگ است، برای ما فاجعه است که بخواهیم همه‌چیز را تعطیل کنیم بگوییم که این آقا صدای خیلی خوبی دارد.

معرفی شاعر به عهده رسانه‌ها و مداحان است

*جریانی راه بیفتد که بخواهند بگویند، مردم مخاطبشان هستند.

سمیعی: چرا فرمودید نوحه‌ای که خوانده می‌شود، معلوم نیست، در‌حالی‌که ترانه‌ها معلوم است؟ حتی در مداحی، کشورهای عربی را نگاه کنید! با همۀ جمعیت در اوج قصیده‌خوانی شاعر را می‌گوید، ولی در مداحی‌ها باب نیست من شاعر به مداح بگویم شعر من را که می‌خوانی، آخرش بگو شعر من است. این کار من است؟ باب‌کردن این کار وظیفۀ شاعر نیست که بگوید یا اسم من را می‌گویی یا من شعر نمی‌گویم.

*می‌توانید بخواهید. اینکه صاحبِ کار شناخته شود، فقط برای معروف‌شدن نیست. برای این است که این کار شناسنامه پیدا کند.

سمیعی: من از مداح بخواهم چه کار کند؟  شأن شاعر اهل بیت نیست. من به مداح بگویم یا اسم مرا می‌نویسی یا دیگر شعر نمی‌گویم؟ این کار من نیست، باب‌کردن این فضا وظیفۀ رسانه است وبه مداح برمی‌گردد.

پرئی:ما پای منبر کسانی بودیم که می‌گفتند کار را فقط باید امام‌زمان ببیند و بپسندد. ما در برهه‌ای بزرگ شدیم که بزرگان ما می‌گفتند: کار را جوری انجام بده که نفهمند برای توست.وظیفۀ شعرا این نیست که خودشان را معرفی کنند.

ما پای منبر کسانی بودیم که می‌گفتند کار را فقط باید امام‌زمان ببیند و بپسندد. ما در برهه‌ای بزرگ شدیم که بزرگان ما می‌گفتند: کار را جوری انجام بده که نفهمند برای توست.وظیفۀ شعرا این نیست که خودشان را معرفی کنند.

کدام کارتان را دوست داشتید؟

پرئی: من کارهایی دارم که خیلی دوستشان دارم. فکر می‌کنم ده سال گذشته نشستم تا شخصش پیدا شود، بخواند. بعضی‌هایش چند سال گذشته چیزهایی که رفقا خواندند یا مثلاً با آن کار دلم آروم شده، خیالم راحت است. این‌ها را خیلی دوست دارم؛ یعنی همین کار «حواست هست» را دوست داشتم. بیشتر از این، کارهای فاطمیه‌ها را دوست دارم که خوانده نشده یا حضرت رقیه‌های مرا مطیعی خیلی بهتر می‌خواند، همه را دوست دارم. چیزی که مد شده است، این است که جدیداً می‌شینی این‌طرف و آن‌طرف می‌گویند، طرحی برای محرم داریم، یک کار نوشتم خودم گریه کردم، دو سه سال همۀ طرح‌ها را تعطیل کردم، خودم می‌نشینم شاید گونی‌گونی در این دو سه سال شور نوشتم، ولی آنی را می‌برم که بیشتر به دلم نشسته است، التماس هم می‌کنم، مثل اینکه این‌هایی که خرما برای اربعین روی سینی می‌ریزند. در بین ما چیزی جا نیفتاده، سه سال است نود درصد چیزهایی که می‌نویسم، از مداح درجۀ دو، سه تا مداح تراز اول کشور دارد، ایرادی که به رفیقانم می‌گیرم، ما موظفیم این‌ها را روی سینی بریزیم، منت همه را بکشیم. نه این 5 تا، طرف از خوزستان زنگ زده کارم را دادم.

 

سمیعی: من با کارهای فاطمیه بهتر ارتباط برقرار می‌‌کنم. کاری که «اسم تو می‌بارد، نفس باران برای حضرت زهرا بود،نوکر خوبی نبودم،دلم گرفته » را دوست دارم.

 

*در آخر اگر نکته‌ای دارید بفرمائید.

ان‌شاءلله این مطالب مفید بوده باشند. در مجموع آخرین جمله‌ام، بحث هیئت بحث جمعی و همکاری است. از آن کسی که کفش را جفت می‌کند، تا کسی که می‌خواند و کسی که چایی می‌دهد، سینه می‌زند و می‌رود، اگر نباشد، هیئت یک عضو کم دارد. این زنجیرۀ به هم‌پیوسته است و باید هم‌دل باشند. ضعف‌هایی که هست به مرور باید درست شود. ذائقه‌هایی را که جابه‌جا شده باید درست کنیم. فرهنگ‌ها را درست کنیم. احترام به حقوق مادی و معنوی افراد را باید در هیئت درست کنیم.

منبع:تسنیم


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.