دخترت گریه می کند حالا
روی دستش سه تا کفن مانده
بین این بقچه ای که وا کرده
سه کفن دو پیرهن مانده
**
با نفسهای آخرت گفتیش
این کفنها برای خانه ی ماست
پدر و مادر و من اما
پیرهن ها برای کرببلاست
**
اولین پیرهن که میبینی
این که کوچکتر است دخترکم
قسمت محسنم نشد اما
به تنِ اصغر است د...